آقای صادق زیباکلام ضمن فرافکنی روحیه غربزدگی گفته است ” مسئله سلفی نمایندگان مجلس با موگرینی و توجهی که نسبتا به موگرینی در مجلس شده ، نشأت گرفته از یک مسئله بسیار عمیقتری است که در میان ما ایرانیان (!؟) وجود دارد. ما ایرانیان یک ولع، اشتیاق و میل زیادی داریم که بااهمیت تلقی شویم “. او قبلا ضمن انکار خباثت های آمریکا و انگلیس، جمهوری اسلامی را متهم به ماجراجویی و طفره از مذاکره و حل مشکلات می کرد. سپس به دفاع از مه آفرید خسروی متهم فساد ۳ هزار میلیاردی برخاست و او را کار آفرینی نمونه در حد استیو جابز خواند. پس از آن وکیل مدافع مدیران نجومی بگیر شد! این هم یک روش است برای دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن؛ یک شکل پیشرفته تر آقای دوربینی. بخوانید؛
💠زیباکلام آذرماه ۱۳۹۲ در روزنامه شرق نوشت: “اگر نامم به جای صادق، «آلفرد» یا «دیوید» و نام فامیلی من هم به جای زیباکلام، «جانسون» یا «اسمیت» بود و به جای استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در دانشگاه «ییل» یا «استنفورد» تدریس میکردم، در آن صورت حتما برای وضع نظریه «دیپلماسی مثبت» در برابر «دیپلماسی منفی» در ایران به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی، شهره خاص و عام میشدم! و حتما صدها رساله فوق لیسانس و دکترا در خصوص بسط و تبیین نظریه دیپلماسی مثبت و منفی و انطباق آن با شرایط ایران و… به نگارش درآمده بود. اما خب اسمم صادق است و در محله بازارچه آبمنگل تهران بزرگ شدهام”.
🔻زیباکلام در پایان سال ۱۳۹۲ در وبلاگ خود نوشت: مادرم همواره به من میگوید؛ «مادر این دنیا زودتر از آنچه فکر کنی تمام میشود… یک ذره به فکر آخرتت باش.» نمیدانم چرا اینقدر مادرم فکر میکند که وضع دین و ایمان من خراب است… بعضی وقتها آنچنان در مورد من صحبت میکند و از مخاطب میخواهد برای من دعا کند که اگر مخاطب مرا نشناسد تصور میکند که من منگل یا عقبمانده هستم … حتی در مواردی که دیگران از من تعریف و تمجید کردهاند، ایشان پاسخ دادهاند که شما او را خوب نمیشناسید. از تعریفکننده میخواهد به جای آن حرفها برایم دعا کند تا شاید ذرهای ایمان پیدا کنم و بار معصیتم سبکتر شود…. از رضاشاه که دفاع کرده بودم دیگر نورعلی نور شده بود. نه تنها به من گفتند تن مرحوم پدرم را در قبر لرزاندهام، بلکه گفتند هم دنیایم را تباه کردهام و هم آخرتم را.
